کرامتی از ضامن آهو علیه السلام
پول شیرین
پول راستکی اینترنتی

کرامتی از سلطان سریر ارتضا علی ابن موسی الرضا المرتضی علیه آلاف التحیه و الثناء

شيخ محمد حسين - كه از دوستان مرحوم ميرزا محمود مجتهد شيرازى بود ( 148) - به قصد تشرف به مشهد حضرت رضا عليه السلام از عراق مسافرت كرد و پس از ورود به مشهد مقدس دانه اى در انگشت دستش آشكار شد و سخت او را ناراحت كرد: چند نفر از اهل علم او را به مريض خانه بردند، جراح نصرانى گفت : بايد فورا انگشتش بريده شود؛ وگرنه به بالا سرايت خواهد كرد.

ابتدا جناب شيخ قبول نمى كرد و حاضر نمى شود انگشتش را ببردند. طبيب گفت ؛ اگر فردا بيايى ، بايد از بند دستت بريده شود شيخ برگشت و درد شدت گرفت ؛ شب صبح ناله مى كرد؛ فردا به بريدن انگشت ، راضى گرديد.

چون او را به مريض خانه بردند جراح دستش ‍ را ديد؛ و گفت : بايد از بند دست بريده شود، قبول نكرد و گفت : من حاضرم ؛ فقط انگشتم بريده شود. جراح گفت : فايده ندارد و اگر الآن از بند دستت بريده نشود به بالاتر سرايت كرده ، فردا بايد از كتف بريده شود شيخ برگشت و درد شدت گرفت : به طورى كه صبح به بريدن دشت راضى شد چون او را نزد جراح بردند و دستش را ديد، گفت : به بالا سرايت كرده است و بايد از كتف بريده شود و ديگر از بند دست بريدن فايده ندارد، اگر امروز از كتف بريده نشود فردا به ساير اعضاء سرايت كرده و به قلب رسيده ، هلاك خواهد شد.

شيخ به بريدن كتف از دست راضى نشد و برگشت درد شديدتر شد و تا صبح ناله مى كرد و حاضر شد كه كتف بريده شود؛ و رفقايش او را به طرف مريض خانه حركت دادند تا دستش را از كتف ببرند. در وسط راه ، گفت : رفقا! ممكن است در مريضخانه از دنيا بروم ؛ اول مرا به حرم حضرت رضا عليه السلام ببريد: او را به حرم بردند و در گوشه اى از حرم جاى دادند.

شيخ گريه زيادى كرده ، به حضرت رضا عليه السلام شكايت كرده ، گفت : آيا سزاوار است زائر شما به چنين بلاى مبتلى شود و شما به فريادش نرسيد؟

و انت الاءمام الرؤ وف به اينكه شما امام هستى : خصوصا درباره زوار.

پس حالت غشى عارضش شد؛ در آن حال حضرت رضا عليه السلام را ملاقات مى كرد؛ آن حضرت دست مبارك ، بر كتف او تا انگشتانش ‍ كشيده ، فرمود: شفا يافتى !

شيخ به خود آمد ديد دستش هيچ دردى ندارد؛ رفقا آمدند تا او را به مريضخانه ببرند. جريان شفاى خود را به دست آن حضرت ، به آنها گفت ؛چون او را نزد جراح نصرانى بردند جراح دستش را نگاه كرده ، اثرى از آن دانه نديد.

به احتمال آن كه شايد دست ديگرش باشد آن دست ديگر را هم مشاهده كرد و ديد كه سالم است ؛ سپس گفت :

اى شيخ ! آيا مسيح را ملاقات مردى ؟

شيخ فرمود: كسى را ديدم كه از مسيح هم بالاتر است و او مرا شفا داد. پس از آن ، جريان شفا دادن امام عليه السلام را نقل كرد.

منبع:53 داستان از کرامات حضرت رضا علیه السلام-موسی خسروی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: یک شنبه 15 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط علی ربانی

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 256
بازدید کل : 45991
تعداد مطالب : 40
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

javahermarket